پیوست 1: تشریح راهکارهای اجرایی
- تدوین برنامه بازآفرینی محله یا محدوده هدف با نگرش فضایی- راهبردی و رویکرد شهرنگر؛
- سازماندهی نهاد توسعه [1]در مقیاس محله یا محدوده هدف برای مدیریت و راهبری فرایند تهیه این برنامه؛
- شناخت مسائل و مشکلات و شناسایی داراییها و داشتههای جامعه محلی محله توسط نهاد توسعه محله؛
- تبیین چشم انداز جامع، یکپارچه، بلندمدت و منعطف؛ در مسیر اهداف توسعه و با توجه به ویژگیها و مقیاس سیاستگذاری در محلات و محدوده های هدف؛
- تعیین اهداف عملیاتیِ مشخص و منعطف در هدایت روندها؛
- ارایه راهکار برای حل چالشهای محلات و محدودههای هدف در قالب مجموعهای متصل از برنامهها و اقدامات هماهنگ و همافزا )نمودار 1) در شکلی همپیوند با ساختارهایِ کلان و به صورت چندوجهی(ابعاد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، کالبدی، زیست محیطی، ذهنی و روانی)؛
نمودار 1: ارکان برنامهها و اقدامات بازآفرینی شهری
|

|
تعیین نقش و سهم درست کنشگران در تدوین و اجرای برنامه بازآفرینی محلات و محدودههای هدف و پایبندی به آن در فرایند اقدامات با تاکید بر نقش محوری همکاری مدیریتهای محلی(ستاد استان، ستاد شهرستان، شورای شهر، شهرداری، و...) و مردم. شبکه اصلی کنشگران بازآفرینی(نمودار 2) عبارتند از:
نمودار 2: کنشگران بازآفرینی شهری

|
مردم؛ (اولین و مهمترین جامعه ذی نفع بازآفرینی شهری به عنوان پایه و قاعده اصلی مشارکت فعال در تهیه برنامه بازآفرینی محلهها و محدودههای هدف مشتمل بر ساکنان، شاغلان، مستاجرین، مالکان و مراجعین) ؛ سازمانهای مردمنهاد و تشکلهای مردمی؛ تسهیلگران، نهادتوسعه محله؛ نهاد توسعهگر؛ نهادهای دانشگاهی؛ بخش خصوصی(جامعه حرفهای، سرمایهگذارن و...)؛ مدیریت
شهری(شهرداریها، شوراهای اسلامی شهر، سازمانهاي نوسازی شهری و انجمنهای شورایاری وابسته به شوراها) و دولت؛( کلیه دستگاههای اجرایی، نهادهای سیاستگذار، ناظر و هدایتکننده فرایند بازآفرینی مطابق با اعضای ستادهای مندرج در آییننامه نحوه فعالیت ستادملی بازآفرینی(مصوب ستادملی مورخ 23/4/1394) و آییننامه نحوه فعالیت ستادهای استانی بازآفرینی(مصوب ستادملی مورخ 23/4/1394)؛
< > مستندسازی، پایش و ارزیابی مستمرو دورهای؛ از تحقق اهداف عملیاتی و تغییرات حاصل از اعمال سیاستها و برنامهها از ابتدا به منظور بازنگری و ارتقای رویهها؛ ایجاد شبکههای همکاری و فراهم آوردن ساز و کار برنامهریزی مشارکتی؛ از طریق جلب مشارکت حداکثری تمامی کنشگران و بازیگران بویژه مردمتشکیل ستادهای استان و شهرستان براساس آییننامه مصوبه ستادملی تاریخ23/4/94؛ایفای نقش سیاستگذاری، برنامهریزی، حمایت و تسهیلگری توسط دولت و مدیریت اجرایی برنامه های بازآفرینی توسط مدیریت شهری؛شناسایی ظرفیتها و داراییهای اجتماعی و نهادی موجود و راهاندازی نهاد توسعه محله به منظور ایجاد یا تقویت شبکههای همکاری در تحقق برنامهریزی مشارکتی در بازآفرینی محله و محدودههای هدف؛بهرهگیری از ظرفیت تشکلهای مردمنهاد در قالب شبکههای همکاری بر اساس آیین نامه کارگروه تشکلهای مردمنهاد مصوب 23/3/1396ستادملی بازآفرینی؛ پرهیز از هرگونه تصمیم و اقدامی که صرفا با مداخله بخش دولتی و بدون توجه برنامه ریزی مشارکتی انجام پذیرد؛شناسایی، ایجاد و تقویت نهادهای پشتیبان اجرای برنامه بازآفرینی محلهها و محدودههای هدفبرنامهریزی جهت شناسایی و جلب مشارکت نهادهای توسعهگر، انجمنهای صنفی و کارفرمایی، تشکلهای حرفهای و فعالان صنعت مسکن و ساختمان در اجرای برنامههای بازآفرینی به کمک استفاده از ظرفیتهای ایجاد شده چون آیین نامه اجرایی برنامه ملی بازآفرینی شهری پایدار(مصوب 10/03/ 1397 هیات وزیران)؛برنامهریزی جهت شناسایی و جلب مشارکت نهادهای توسعه محله و تسهیلگران به منظور تهیه و اجرای برنامهها؛فراهم نمودن ابزارهای مالی و قانونی پشتیبان برنامههای بازآفرینی شهری شناسایی موانع و ارائه پیشنهادهای لازم در زمینه اخذ مجوزها و دستورالعملها و عندالزوم تغییر ضوابط ملاک عمل حقوقی و مالی برای تسهیل تحقق برنامه های بازآفرینی شهری در محلهها و محدودههای هدف.تامین مالی پایدار برنامهها و اقدامات بازآفرینی در محلهها و محدودههای هدف از منابع و بازارهای مختلف با تعیین نقش و سهم هریک از دستگاهها دولتی( ماده 16 مصوبه شماره29906/ت54963 هـ هیئت وزیران و ماده 19 مصوبه شماره 67701/ت 71135 هـ هیئت وزیران)، شهرداریها(تبصره 2 ماده 5 مصوبه شماره29906/ت54963 هـ هیئت وزیران)، مردم و سایر مشارکتکنندگان با هدف کاهش اتکای برنامه به منابع دولتی؛استفاده از ظرفیتهای مشارکت مالی ساکنان محدودهها و محلات هدف با تعریف سازوکارهای جمعآوری و همافزایی سرمایههای خُرد، سهام دار پروژه، صندوق بازآفرینی محله، سپردهپذیری عمومی، قرضالحسنة حاکمیتی و استفاده از ابزارهای متنوع تامین مالی به جای تکیة صرف بر ابزارهای پولی و بانکی؛ تهیه طرح ویژه تامین مالی برای هر یک از اقدامات بازآفرینی در محلهها و محدودههای هدف؛تدوین سازوکاری بهمنظور استفاده اهرمی از اعتبارات در اختیار وزارت راه و شهرسازی(شرکت بازآفرینی شهری ایران)؛استفاده از ظرفیتها و ابزارهای مالی، پولی و بیمهای پیشبینی شده در آییننامه اجرایی ماده 14 قانون ساماندهی.ارتقای رضایتمندی سکونتی در ساکنان محلهها و محدودههای هدفحمایت و تشویق توسعه گران به تولید مسکن در محله ها و محدودههای هدف، به کمک استفاده از ظرفیتهای ایجاد شده چون آیین نامه اجرایی برنامه ملی بازآفرینی شهری پایدار(مصوب 10/03/ 1397 هیات وزیران)؛تعریف پروژه های مسکن در برنامه های بازآفرینی محلات و محدوده های هدف مبتنی بر نیازسنجی و مکانیابی برآمده از نیاز جامعه هدف و منطبق با الگوی زندگی آنان، با در نظرگرفتن امکان توسعه خدمات محلهای (زیربنایی و روبنایی)؛تضمین امنیت مالکیت گروههای کم درآمد ساکن در محدودههای هدف و جلوگیری از بیرون رانده شدن ساکنان ناشی از اجرای برنامههای توسعه و اعیانسازی؛بهبود خدمات، تسهیلات و وضعیت اجتماعی ساکنان با تاکید بر افزایش امنیت اجتماعی و جذابیت ماندگاری در محلهها؛حمایت از تامین و تولید مسکن ارزان قیمت(در سمت عرضه) و استطاعتپذیر برای دهکهای درآمدی پایین و متوسط جامعه(در سمت تقاضا) با توجه به الگوهای سکونت با استفاده از ظرفیت شهرداریها، تعاونیها، بخش خصوصی، نهادهای محلی و خیرین در چارچوب قانون ساماندهی و حمایت از تولید و عرضه مسکن(مصوب 1387 مجلس شورای اسلامی) و استفاده از ظرفیتهای ایجاد شده در آییننامه اجرایی برنامه ملی بازآفرینی شهری پایدار(مصوب 10/03/ 1397 هیات وزیران)؛تعریف سازوکارهای هدایت برنامهریزی شدة سرمایه به سمت تولید و عرضة مسکن استطاعتپذیر با تعریف بستههای تشویقی متنوع، معافیتها و بخشودگیها، تخفیفها و سایر ابزارهای ایجاد تبعیض مثبت در محدودهها و محلات هدف برای توسعهگران و فعالان صنعت مسکن و ساختمان؛تقویت قدرت خرید برای دهکهای درآمدی پایین و متوسط جامعه بویژه نسل جوان و خانه اولیها در محدودهها و محلات هدف بازآفرینی به کمک استفاده از صندوقهای خوداتکا چون صندوق پسانداز مسکن یکم و انواع حسابهای پسانداز میانمدت و بلندمدت؛پرداخت تسهیلات کمبهره ساخت و قرض الحسنه ودیعه اسکان موقت؛برنامهریزی کاهش هزینههای غیرساختمانی بهمنظور افزایش بازدهی ساختوساز؛همهشمولی در تهیه و اجرای برنامهها و اقدامات بازآفرینی شهریفراهم آوردن فرصتهای عادلانه مشارکت و نقشآفرینی همگان در تهیه و اجرای برنامههای بازآفرینی با تاکید بر توجه به نیاز و خواست تمامی جمعیت (با تاکید بر زنان)، گروههای آسیبپذیر شامل گروههای سنی کودکان و سالمندان، گروههای کم درآمد، افراد و گروههای کم توان جسمی و حرکتی، گروههای قومی و سایر گروههای آسیبپذیر که در طرحهای شهری مورد غفلت قرار میگیرند(برای مثال مستاجران)؛توجه به مسایل و نیازهای زنان جامعه هدف در برنامه ها و طرح های بازآفرینی محلات و محدوده های هدف مطابق با مصوبه مورخ 11/4/97 شورای عالی شهرسازی و معماری درخصوص نهادینهسازی رویکرد عدالت جنسیتی؛حفاظت و احیای محدودههای فرهنگی-تاریخی شهرها و محلههای هدف بعنوان قسمتی از هویت شهررعایت رویکردهای اصلی حفاظت و احیای محدودههای تاریخی-فرهنگی در قالب مفهوم توسعه مطابق موضوع مصوبه مورخ 10/3/1396 در تهیه و اجرای برنامههای بازآفرینی در محلهها و محدودههای هدف؛شناخت عمیق دانش تاریخی زیست سرزمینی در شهرها و شناسایی ارزشها و میراث ملموس و ناملموس تاریخی در محلهها و محدودههای هدف(بر اساس مصوبه مورخ 27/7/1394 شورایعالی شهرسازی و معماری ایران در ابلاغ محدوده بافت تاریخی 168 شهر کشور) و بهرهمندی از آنها در قالب برنامهها و اقدامات بازآفرینی محلهها و محدودههای تاریخی بر اساس مصوبه شورایعالی شهرسازی و معماری مطابق با ابلاغیه "رویکردهای اصلی حفاظت و احیای محدودههای تاریخی-فرهنگی"، مصوب 11/2/1396 ؛شناسایی و انعکاس آثار با ارزش فرهنگی -تاریخی ثبت شده یا معاصر با ارزش به همراه حریم آنها بر روی نقشه کاربری اراضی در اسناد طرحهای بازآفرینی محلهها و محدودههای هدف.انعکاس محدودههای بافت تاریخی مصوب شهرها(مصوبه مروخ 27/7/1394 شورایعالی شهرسازی و معماری) بر روی نقشه کاربری اراضی طرحهای بازآفرینی و رعایت کامل مقررات سازمان میراث فرهنگی برای بافت های مذکور در برنامهها و اقدامات بازآفرینی شهری؛پیشنهاد تهیه طرحهای موضعی و موضوعی برای احیاء و باززندهسازی تک بناها، محورها و بافتهای تاریخی در محدودههای هدف(با تاکید بر آثار فرهنگی و تاریخی ملموس و غیرملموس بهعنوان یک کلیت یکپارچه و منسجم)؛تاکید بر حفظ و ارتقای کیفیت فضایی موجود بافتهای واجد ارزش از طریق پرهیز از مداخلات کالبدی بزرگ مقیاس و نیز هرگونه مداخله کالبدی به نحوی که موجب از بین رفتن شواهد ناظر بر ارزشهای تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و .. آنها شود(تخریب بناها، تعریض و ایجاد معابر، افزایش ارتفاع و تراکم)؛اقدام برای حفظ ابنیه های آبی قدیمی در بافتهای تاریخی و نیز احیاء سازههای تاریخی آب با نظارت و راهبری ستاد های استان و شهرستان طبق مصوبه 3/11/96 ستاد ملی بازآفرینی شهری؛حفاظت از محیط طبیعی و سرمایههای زیستی شهر، محلهها و محدودههای هدف شناسایی منابع و میراث طبیعی به منظور حفاظت و تقویت زیستبومهای طبیعی در برنامههای بازآفرینی محلهها و محدودههای هدف؛رعایت عرصه و حریم مصوب کلیه منابع آبی(دریا، دریاچه، رودخانهها، مسیلها، چاهها، قنوات و دیگر منابع آبی) در طرحها و برنامههای بازآفرینی؛جانمایی و تثبیت نقشههای حد بستر و حریم رودخانهها مصوب وزارت نیرو(بر اساس تبصره يك ماده دو قانون توزيع عادلانه آب) در تهیه برنامه اسکان مجدد سکونتگاههای غیررسمی واقع در حریم منابع طبیعی و در تهیه طرحهای بازآفرینی فضاهای رودکناری بهمنظور جلوگیری از ساختوساز و جانمایی کاربریهای غیرمجاز در محدوده حریم کمی و کیفی رودخانههای شهری؛حفاظت و احیای فضاهای آبکناری و اتصال آنها به شبکه فضاهای عمومی شهری و محلهای در قالب برنامهها و اقدامات بازآفرینی محلهها و محدودههای هدف مطابق مصوبه 4/10/1396 شورایعالی شهرسازی و معماری پیرامون احیای رودخانهها و بازآفرینی فضاهای رودکناری؛توجه به ویژگیهای اقلیمی و بستر شهر در الگوی توسعه شهر، ریختشناسی(مورفولوژی) شامل الگوی دانهبندی بافت، الگوی طراحی معابر و فضاهای شهری در محلهها و محدودههای هدف بازآفرینی؛توجه به قابلیت های انرژیهای نو(انرژیهای پاک) در برنامهها و اقدامات بازآفرینی محلهها و محدودههای هدف؛بهرهگیری از معیارهای شهرسازی و معماری همساز با اقلیم با هدف بهینهسازی مصرف انرژی در برنامههای و اقدامات توسعه درونی و پایدار اجتماع محلی در محلهها و محدودههای هدف بازآفرینی اجرای برنامههای مهارتافزایی و توسعه توانمندیهای اقتصادی و اجتماعی افراد و کسبوکارهای محلی؛اولویتبخشی به بهرهمندی از ظرفیت و توان منابع انسانی ساکن و فعال در محدوده(با تاکید بر توانمندسازی گروههای بیکار و ...) و کسبوکارها و پیمانکاران محلی در برنامههای اجرایی و عملیاتی بازآفرینی محلهها و محدودههای هدف؛ توجه به ارتقای سرزندگی و تنوع فعالیت ها در برنامهها و اقدامات بازآفرینی محلات و محدودههای هدف بر اساس نیازهای جامعه هدف؛رعایت حقوق شهروندی و توسعه عرصه عمومی جلب و بهرهمندی از آراء شهروندان و ساکنان از طریق سامانههای نوین فناوری ارتباطات و ایجاد فضاهای هماندیشی، گفتوگو و مشارکت آنان پیرامون برنامهها و اقدامات بازآفرینی محلهها و محدودههای هدف؛افزایش شفافیت و میزان پاسخگویی و تعامل با مردم در فرایندهای بازآفرینی پایدار شهری؛استفاده از ظرفیت رسانهها و دیگر ابزارهای خلاقانه در آگاهی بخشی و اطلاعرسانی عمومی سیاستها، برنامهها و هرگونه اقدام در محلهها و محدودههای هدف بازآفرینی به ساکنان، مالکان، و دیگر شهروندان در مراحل تهیه، اجرا و نظارت بر طرحهای بازآفرینی به منظور ایجاد شفافیت و پیشگیری از ایجاد رانتهای اطلاعاتی؛بهرهگیری از ظرفیت سازمانهای مردمنهاد در مراحل تهیه، اجرا و نظارت بر طرحهای بازآفرینی محلههاو محدودههای هدف بر اساس آیین نامه کارگروه تشکلهای مردمنهاد مصوب 23/3/1396 ستادملی بازآفرینی؛ فراهم آوردن زمینه لازم برای شکلگیری خانههای گفتمان در بناهای ارزشمند مراکز شهرها توسط ادارات کل راه و شهرسازی یا شهرداری ها با تولی گری و مدیریت نهاد غیردولتی ، به منظور ایجاد فضای گفتگو در خصوص چالشهای شهری و نیز ترویج و الگوسازی برای استفاده مجدد از بناهای باارزش؛ترویج فرهنگ، اخلاق و مسئولیتهای شهروندی در ساکنان محدودههای هدف؛برنامه ریزی برای تقویت و بهبود امنیت اجتماعی همه ساکنان محلات و محدوده های هدف؛اتخاذ رویکرد محرک شهری در تنظیم برنامهها و اقدامات؛اولویتبخشی به اقدامات در مقیاس خرد اما تاثیرگذار و جریانساز بدون تحمیل هزینههای گزاف؛تعریف برنامهها و اقدامات بازآفرینی در محلهها و محدودههای هدف بهنحوی که منجر به ایجاد زنجیرهای از تغییرها و اقدامات توسعهای و خودجوش در محدودههای بلافصل به تدریج ، محرکی برای ارتقای کیفیت زندگی در شهر شوند؛ایجاد تعادل و استفاده بهینه از زمین؛توجه به توسعه درونزای شهرها در برنامه های بازآفرینی محلات و محدوده های هدف.توجه به اصول توسعه پایدار در حفظ محیطزیست و برقراری عدالت اجتماعی در تعیین نحوه استفاده از اراضی و تخصیص کاربریها و فعالیتها در محلهها و محدودههای هدف.به رسمیت شناختن حقوق مالکیت رسمی و غیررسمی زمین در محدودههای ناکارآمد شهرها با تاکید بر سکونتگاههای غیر رسمی در تهیه و اجرای برنامههای بازآفرینی.بهبود نظام حرکت، دسترسی و جابهجایی با تاکید بر الگوی توسعه مبتنی بر حملونقل عمومی در محلهها و محدودههای هدف؛توجه به الزامات مصوبه 22/03/1396 شورایعالی در خصوص توسعه مبتنی بر حملونقل همگانی و راهنمای آن؛فراهم آوردن امکان دسترسی و استفاده از امکانات وخدمات محلی در فواصل قابل پیادهروی در سطح محلههای هدف؛رعایت ملاحظات و الزامات تابآوری شهری در بازآفرینی محلهها و محدودههای هدفتوجه به ضرورت همپیوندی تاب آوری اجتماعی، اقتصادی ، محیطی به صورت توامان؛ برنامه ریزی نظام مدیریت بحران در محدودههای هدف با اعمال مصوبه مورخ 11/02/1396 شورایعالی و راهنمای ابلاغی آن در خصوص "دستورالعمل الزامات و ملاحظات دفاعی و پدافند غیرعامل و تولید نقشه ها و اسناد لازم" ؛شناسایی پهنههای گسلی، نوع خاک، شیب زمین، و سایر عوامل محدود کننده ساخت و ساز در تدوین برنامههای بازآفرینی محلهها و محدودههای هدف بر اساس رعایت الزامات شیوه نامه ابلاغیه شماره 300/108273 مورخ 14/8/97 درخصوص بند 2 مصوبه شورای عالی شهرسازی و معماری؛ اجرای کامل و دقیق مقررات ملی ساختمان در استحکام بخشی و مقاوم سازی ابنیه درمحله ها و محدودههای هدف؛اصلاح و بهبود شیوهها و کیفیت ساخت و ساز با توجه به ارزشهای معماری بومی و بهرهمندی از ظرفیتهای موجود؛فرهنگسازی تابآوری شهری بعنوان بخشی نوین و امری حیاتی در الگوی زندگی ساکنان ؛مدیریت سیمای شهری و ارتقائ کیفیت فضایی- کالبدی عرصه های عمومی و بناها در محلات و محدودههای هدف1/ 15 . توجه به ویژگی های اقلیمی، تاریخی،اجتماعی-فرهنگی، اقتصادی، و.... محلات و محدوده های هدف در تدوین ضوابط و الگوهای استقرار توده و فضا و احداث بناها با بهره گیری از آموزه های معماری و شهرسازی بومی؛
2/15 . رعایت مصوبه مورخ 2 /10/1391 شورای عالی شهرسازی و معماری درخصوص ارتقائ کیفی سیما و منظر شهری
< >نهادینهسازی سیاستها، راهبردها، و راهکارهای بازآفرینی پایدار شهری از طریق آموزش، گفتمانسازی، اطلاع رسانی و فعالیتهای فرهنگی- ترویجیآگاهسازی و گسترش نظام آموزش گروههای هدف و کلیه کنشگران بازآفرینی شهری پایدار با استفاده از تمامی ظرفیتهای دولتی، عمومی و غیر دولتی اعم از آموزش و پرورش، صدا و سیما، وزارت ارشاد ، دانشگاهها و موسسات آموزش عالی، صدا و سیما و ...ظرفیتسازی و مدیریت دانش در مدیریت شهری، و دستگاههای عضو ستادهای ملی، استانی و شهرستانی همکاری مشترک با نهادهای فرهنگی تاثیرگذار بر شکلگیری پایههای فرهنگ بازآفرینی پرهیز از اقداماتی که منجر به از هم گسیختگی بافت اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و کالبدی اجتماعات محلی شوند؛پرهیز از اقداماتی که به هر طریقی منجر به خروج ساکنان اصلی از محله یا محدودهای از شهر میشوند؛پرهیز از اقداماتی که اقتصاد و کسبوکارهای محلی را تحت شعاع قرار داده و مانع از رونق و توسعه آنها شوند؛پرهیز از تعریض معابر به نحوی که منجر به برهم زدن استخوانبندی و ساختار فضایی محدودهها و محلههای کهن شوند؛توجه به هویت کالبدی و الگوهای سازماندهی فضایی و حفظ مقیاس کوچک و میانی در صورت ضرورت تجمیع و تفکیک مجدد پلاکهای ثبتی در محلههای هدف.پرهیز از اجرای پروژههایی که منجر به تخریب ارزشها و منابع طبیعی، میراث ملموس و ناملموس فرهنگی در محلهها و محدودههای هدف شوند؛لزوم برنامهریزی برای حفظ و تقویت حس تعلق ساکنان محلههای هدف؛ پرهیز از تهیه و اجرای برنامهها و پروژههایی که بدون احصاء خواست و نیاز واقعی ساکنان، مالکان، مستاجران، و کاربران محلی و بدون مشارکت آنان و به صورت از بالا به پایین تدوین شده باشند. پرهیز از تهیه و اجرای برنامهها و پروژههایی که بدون مشارکت و همراهی گروههای جمعیتی با تاکید بر زنان، گروههای سنی کودکان و سالمندان، کمتوانان جسمی و حرکتی تهیه شده باشند؛ضمانت اجرایی راهکارهای فوقالذکرلزوم توجه به محدودههای ناکارآمد در تهیه طرحهای جامع با رویکرد نوین مطابق با شیوهنامه شناسایی محدوده ها موضوع ابلاغیه شماره 300/108273 مورخ 14/8/1397 شورایعالی شهرسازی و معماری؛نظارت شرکت بازآفرینی شهری ایران بهعنوان دبیرخانه ستادملی بر فرایندهای تحقق راهکارها و فعالسازی ابزارهای مالی و قانونی موجود در این راستا؛نظارت دبیرخانه ستادهای استانی بر اجرای تکالیف دستگاههای عضو ستاد در فرایندهای تحقق برنامههای بازآفرینی در محلهها و محدودههای هدف؛مدیریت شهرداریها در زمینه اجرا و بهرهبرداری صحیح از برنامه و اقدامات بازآفرینی در محلهها و محدودههای هدف؛
پیوست 2: تعاریف
ابزارسازی
تحقق کامل بازآفرینی شهری پایدار در گرو شناسایی چالشهای موجود و اقدام در جهت حل تناقضات و موانع به گونهای است که بتواند فرایند بازآفرینی شهری و مشارکت کنشگران بویژه مردم و بخش خصوصی را تسهیل نماید. ابزارسازی در برنامههای بازآفرینی شهری در رده برنامههای ظرفیتسازی قرار میگیرد و در دو بخش مالی و حقوقی پیگیری میگردد که به معنای شناسایی موانع و ارائه راهحلهای ویژه در قالب تعریف و اصلاح آیین نامهها، قوانین و دستورالعملهای لازم است. ابزارسازی مالی ناظر بر تعریف انواع بستههای تشویقی، معافیتها و تسهیلات در جهت تسهیل و افزایش مشارکت مردم و بخش خصوصی در برنامههای بازآفرینی شهری است. ابزارسازی حقوقی نیز با هدف رفع موانع موجود در تحقق برنامههای بازآفرینی شهری و تامین حقوق شهروندی ساکنان این محدودهها به وسیله ابزارهای قانونی و حقوقی تعریف شده است.
لازم به ذکر است که با توجه به مقیاس تاثیرگذاری ابزارهای مالی و حقوقی، این اقدامات در سه سطح استان، شهر و محله قابل تقسیمبندی میباشند ]برای مثال اگر تسهیلاتی(ابزار مالی) برای تمامی ساکنان این محدوده ها در کل استان به طور یکسان تصویب و ارائه گردد، به عنوان اقدامی در مقیاس استان شناخته شود. اگر این ابزارها با توجه به شرایط شهری خاص به صورت ویژه و متمایز برای آن شهرتعریف شوند، در مقیاس شهر قرار خواهند گرفت. ابزارسازی مالی در مقیاس محله نیز به معنای ایجاد ابزاری مالی و یا حقوقی در جهت تسهیل مشارکت مردمی و بخش خصوصی در پروژههای مربوط به یک محله خاص و با توجه به شرایط ویژه آن محله است[.
ارتقای توانمندیهای اجتماعی، اقتصادی و نهادی
ارتقای توانمندیهای اجتماعی، اقتصادی و نهادی، فرایندی است برای هدایت و سازماندهی اجتماعی که هدف آن افزایش و توسعه تواناییهای عمومی ساکنان محدودههای ناکارآمد شهری در خوداتکایی، تاثیرگذاری و نقشآفرینی فعالانه برای ارتقای وجوه مختلفِ(اجتماعی، اقتصادی و نهادی) توسعه اجتماع محلی است. برخی از مهمترین اقداماتی که برای ارتقای توانمندیهای ساکنان محدودههای ناکارآمد شهری به اجرا میرسند عبارتند از:
- ظرفیتسازی اجتماعی از طریق آموزش، اطلاعرسانی و مهارتافزایی ساکنان در حوزههای اجتماعی و اقتصادی؛
- نهادسازی و نهادینهسازی فرایندهای برنامهریزی مشارکتی و تصمیمسازی جمعی؛ و
- ایجاد ابزارهای پشتیبان حقوقی و مالی برای دستیابی افراد، گروهها و جوامع به فرایندها و ساختارهای رسمی، منابع، خدمات و فرصتها و مشارکت در فرایند بازآفرینی جوامع محلی.
برنامهریزی فضایی- راهبردی
برنامه ریزی فضایی- راهبردی[2]، ابعاد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، کالبدی، محیطزیستی، ذهنی و روانی توسعه پایدار[3] را به صورت همزمان و در مقیاسهای فضایی مختلف(ملی، منطقهای، شهری و محلی) و درارتباط با هم مورد توجه قرار میدهد. راهحلها نیز به صورت چندبخشی ارائه میشوند و موضوعهای مختلفی چون زمینههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، محیطزیستی و کالبدی را به یکدیگر متصل میکنند.
در این رویکرد برنامهریزی شهرها با توجه به نیازهای درحال تغییر و پویایی انسانها و مشخصههای جوامع به صورت میان رشتهای و با تاکید بر مشارکت تمامی کنشگران به ویژه مردم انجام میپذیرد. بر این مبنا در برنامههای بازآفرینی محدودههای ناکارآمد، صرفاً ابعاد کالبدی مورد توجه نیست. بلکه آسیبشناسی و برنامهریزی برای حل مشکلات موجود در این محدودهها بهصورت شهرنگر، یکپارچه و با توجه همزمان به ابعاد در هم تنیده اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، زیست محیطی، روانی و ذهنی صورت میپذیرد. دستیابی به چنین الگویی از برنامهریزی نیازمند تنظیم این برنامهها از طریق ایجاد شبکهای از متخصصان در حوزههای مختلف و بهرهمندی از سازوکارهای درگیرکردن مردم و اجتماعات محلی در فرایند برنامهریزی است.
برنامه ریزی فضایی-راهبردی چشمانداز بازآفرینی محدودههای ناکارآمد را در ارتباط با چشمانداز توسعه شهر ترسیم و با تعیین سیاستها و پروژههای راهبردی، مسیر دستیابی به اهداف و غلبه بر مشکلات و چالشهای موجود را در تمام جوانب مشخص میکند.
برنامهریزی مشارکتی
برنامههای بازآفرینی شهری طیف متنوعی از متخصصان،کنشگران، تاثیرگذاران و تاثیرپذیران را در سطوح مختلف درگیر میکنند. برنامهریزی مشارکتی[4] روشی در برنامهریزی است که توافق جمعی را میان ساکنان و کنشگران ایجاد و چشماندازی از محله و محدودههای ناکارآمد را که همه گروههای اجتماعی در آن شریک باشند بدست میدهد بهگونهای که منافع تمامی گروههای درگیر را تضمین نماید. در این روش ابزارهای مختلفی به کار گرفته میشوند تا با دخیل کردن و مشارکت بخشهای مختلف عمومی، خصوصی، مدیریت شهری، سازمانهای غیرانتفاعی و مردمنهاد و اعضای اجتماعی محلی در تمامی مراحل از تعریف تا اجرای برنامهها، کیفیت سیاستها، تصمیمها و اقدامات بازآفرینی را بهبود بخشیده و اجرای موثرتر برنامهها را تضمین نمایند. در برنامهریزی مشارکتی شناسایی مسائل و چالشها در محدودههای ناکارآمد با مشارکت تمامی کنشگران به انجام میرسد و چشماندازها و راهحلها نیز با مشورت و مشارکت تمامی کنشگران بدست میآید، وهیچ چشمانداز و راهحل ازپیشتعیینشده و بالقوهای قبل از مشورت عمومی وجود ندارد.
تابآوری شهری
تابآوری شهری[5] بهعنوان یکی از ابعاد کلیدی توسعه پایدار به معنای "قابلیت و آمادگی شهر در پاسخگویی و بازیابی در برابر تهدیدات، تغییرات، خطرات و بلایای قابل توجه با حداقل آسیب به ایمنی و سلامت عمومی، اجتماع، اقتصاد وامنیت" تعریف شده است. تلاش در جهت ارتقای تابآوری شهری امری میان بخشی و نیازمند تلاش جمعی و همکاری مشترک میان نمایندگان دولت و مجلس، مدیریت شهری، آموزشوپرورش، دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی، سازمانهای مردمنهاد، شهروندان، گروههای اجتماعی، جوامع تخصصی و حرفهای و ... است.
نهاد تسهیلگر
نهاد تسهیلگر در برنامههای بازآفرینی محلهها و محدودههای ناکارآمد، نهادی است که ساختار لازم را برای مشارکت و نقشآفرینی جوامع محلی، افراد و گروه ها شکل میدهد و همچنین زمینههای لازم برای تعامل موثر میان آنان را در تنظیم و اجماع بر چشمانداز مشترک و نقشه راهِ بازآفرینی محله و محدودههای هدف فراهم مینماید. این نهاد به موسسات، نهادها و دیگر سازمانهای کنشگر و همکار در برنامههای بازآفرینی کمک میکند تا با افزایش تعامل مثبت و کاهش تعارضها میان خود و گروههای هدف، اشتراک مساعی بیشتری حاصل کرده و به تصمیمگیریهایی مشترک برای رسیدن به اهداف مشترک در برنامه بازآفرینی دست یابند. حضور این نهاد در کنار نهاد توسعهگر به ایجاد توازن در جهت تامین منافع جامعه محلی کمک میکند.
نهاد توسعهگر
نهاد توسعهگر در برنامههای بازآفرینی محلهها و محددودههای ناکارآمد، بنگاهی اقتصادی-فنی است و در بیشتر موارد متشکل از موسسات و شرکتهای همکار است که با مشارکت صددرصدی در ریسک سرمایهگذاری در برنامهها و اقدامات بازآفرینی ضمن تضمین کیفیتهای فنی مورد انتظار در ساخت، ضامن تحقق اهداف اقتصادی آن میشود. این نهاد ترکیبی را از مهارتهای توسعهگری از قبیل مدیریت ریسک، مدیریت تامین مالی پایدار، مدیریت مسائل حقوقی و قانونی توسعه و همچنین مهارتهای مهندسی ساخت و پیمانکاری در بر میگیرد. مدیریت فراین توسعه در برنامهها، مدیریت ریسک فنی و اقتصادی، جهت دهی به سرمایههای خرد و سرگردان، ارائه ضمنت کیفیت فنی ساخت و پذیرش مسئولیتهای حقوقی آن، مشارکت صددرصدی در ریسک سرمایهگذاری و ارائه ضمانت در سود سرمایهگذاری برخی از مهمترین ماموریتهای نهاد توسعهگر در فرایند بازآفرینی محلهها و محدودههای هدف است.
حکمروائی شهری
حکمروائی[6] روشي است كه بر اساس آن بر مديريت اقتصادي يک كشور و منابع اجتماعي آن براي رسيدن به توسعه، اعمال قدرت ميشود. بهعبارتی حکمروائی مجموعهاي از روشهاي فردي و نهادي، عمومي و خصوصي است كه امور مشترك مردم را اداره ميكند، فرآيندي پيوسته كه از طريق آن منافعِ متضاد يا متنوع را همساز نموده و اقدام همکاريجويانه اتخاذ ميگردد.
حکمروائی شايسته شهری[7] در پي فراهم آوردن محيطي است كه در آن شهروندان، امکان توافق و برقراري انواع روابط اجتماعي (اقتصادي، سياسي و فرهنگي) را به طور آزادانه داشته باشند، بدون آنکه حقوق ديگران را نقض كنند. به زبان اقتصادي، در چنين شرايطي هزينههاي ارتباطات يا معاملات اجتماعي[8] به حداقل ميرسد، كه معادل به حداقل رسيدن اصطکاك در محيط فيزيکي است؛ در نتيجه توسعه اجتماعي و رشد اقتصادي به بالاترين سرعت و شتاب ميرسد.
بنابر نظر صاحبنظران داخلی؛ حکمروايی شهری يعنی اثرگذاری همه اركان اثرگذار شهری بر مديريت شهر، با تمام سازوكارهايی كه به سوی تعالی شهر و شهروندان حركت كنند، نه اينکه عرصههای عمومی و خصوصی كنار گذاشته شوند و فقط "عرصه حکومتی" اختياردار آن دو باشد. منشأ قدرت و مشروعيت در حکمروايی شهری، تمام "شهروندان" و حضور آنها در همه صحنهها و اركان "جامعه مدنی" است. حکمروائی شایسته به اين معناست كه تمام طرفها، گروهها و سازمانهای درگير و مردم محل با يکديگر همراه گردند و همه به نحوی در برنامهريزی و مديريت بازآفرینی در محله و شهر خود دخيل شوند. براساس گزارش بینالمللی «کارزار جهانی حکمروائی شهری[9]» مشخصههای تحقق حکمروائی شایسته شهری عبارتند از پایداری، تمرکززدایی، تساوی حقوق، کارایی، شفافیت، پاسخگویی، دخیل کردن مردم، مشارکت مدنی و امنیت.
زیستپذیری شهر
زیستپذیری[10] شهر یکی از آرمانهای برنامهریزی شهری معاصر در پاسخگویی به چالشهای فزاینده شهرها است که در سراسر جهان مورد توجه مدیران شهری قرار گرفته است. علیرغم اینکه در تعریف زیستپذیری اجماع نظری میان اندیشمندان برای ارائه یک تعریف واحد حاصل نشده است، با این حال بررسی تعاریف متعدد از این مفهوم نشان میدهد که زیستپذیری شهرها دربرگیرنده مجموعهای از ویژگیها و ملزومات عینی در شهر است که یک فرد را قادر به زندگی روزمره مطلوب در شهر میکند، سبب تامین رفاه و احساس رضایت ساکنان، تامین نیازهای گوناگون، و دستیابی به زندگی مطلوب و رضایتبخش در آنان میشود.
زیستپذیری شهر بسیار به مفهوم کیفیت زندگی شهری نزدیک میشود. بر اساس تعریف واحد اطلاعات اکونومیست زیستپذیری عاملی است که به کیفیت بالای زندگی شهری کمک میکند. بر این اساس در تدقیق مرزهای این دو مفهوم اینگونه میتوان نتیجه گرفت که کیفیت زندگی شهری مفهومی ذهنی است که بر اساس ویژگیهای ملموس و ناملموس شهر، توسط شهروندان تجربه و ادارک میشود. اما زیستپذیری شهر ناظر بر بر ویژگیهای مختلف اجتماعی، اقتصادی، نهادی، کالبدی و محیطی در شهر است که میتواند احساسی از کیفیت زندگی شهری را در شهروندان ایجاد کند.
شبکهسازی
شبکهسازی در مجموعه اقدامات بازآفرینی شهری به معنای ایجاد شبکههای همکاری مشترک بین بازیگران، تاثیرگذاران و تاثیرپذیران بخش عمومی، خصوصی و مردم در طرحهای بازآفرینی است. از آنجا که بازآفرینی محلهها و محدودههای ناکارآمد دربرگیرنده طیف متنوعی از اقدامات در ابعاد کالبدی-محیطی، اجتماعی، اقتصادی و مدیریتی است، مشارکت و همکاری گروههای مختلف برای تحقق موفقیتآمیز اهداف و اقدامات، امری الزامآور و اجتنابناپذیر است. از این رو در شبکهسازی تلاش میشود تا با شناسایی تمامی گروههای مختلف از تاثیرگذاران و تاثیرپذیران و تشکیل شبکههای همکاری(عمودی و افقی) و نقشآفرینی موثر آنان، تمامی اقدامات در راستای تحقق بهینه اهداف بازآفرینی همسو و همافزا شوند.
برخی از اصلیترین کنشگران بازآفرینی شهری در این شبکههای همیاری عبارتند از نهادهای دولتی، شهرداری، شورای شهر، دانشگاهها، شبکههای اجتماع محلی، سازمانهای مردم نهاد و اجتماعمحور، تسهیگران، توسعهگران و بخش خصوصی. با شکلگیری این شبکههای همیاری، افراد، نهادها، دستگاهها و کنشگران از اهمیت، نقش و چگونگی تاثیرگذاری خود بر تحقق بازآفرینی شهری آگاه میشود و وظایف روشن و مشخصی را در هماهنگی با سایر اعضای شبکه به عهده میگیرند.
در شبکه همکاری عمودی نقشها و ارتباط بین سطوح ملی، منطقهای، شهری و محلی تعیین و تسهیل میشود. بر این مبنا دولت با بازتعریف نقش خود، جایگاه سیاستگذاری، حمایتی و تسهیلگری داشته و مدیریت اجرایی برنامهها توسط مدیریت شهری انجام میشود. همچنین با ایجاد شبکههای همکاری افقی، ضمن ایجاد ارتباطات میان بخشی(برای مثال بین نهادهای دولتی)، گروههای ذینفع، تاثیرگذار و تاثیرپذیر نیز گردهم آورده میشوند. ایجاد این شبکه همکاری مشترک، ضمن تسهیم فعالیت بین کنشگران، نه تنها مانع از موازیکاری و انجام اقدامات غیرهمسو میشود، بلکه همافزایی منابع نهادی، مالی، حقوقی و ... را به همراه دارد. این امر میتواند تحقق اهدافِ برنامهها، طرحها و پروژههای بازآفرینی را تسریع و تسهیل کند.
رویکرد شهر نگر
رویکردهای سنتی در مواجهه با ناکارآمدی در شهرها، راهحلها و برنامههای کوتاه مدت، جدا از هم، فاقد عمومیت و پروژهمحور را در دستور کار قرار میداد که نمیتوانستند چارچوبی راهبردی و یکپارچه را برای تمام شهر ارائه کنند. در مقابل سیاست بازآفرینی شهری، با اتخاذ رویکرد شهر نگر[11]، شهر را همچون سیستمی پیچیده و متشکل از اجزای مختلف، متعامل و وابسته به یکدیگر در نظر میگیرد. از این رو درمان چالشهای ناکارآمدی در بخشی از شهر، درگرو توجه به سایر اجزا و کل شهر بهعنوان یک سیستم است.
ظرفیتسازی
ظرفیتسازی[12] در برنامههای بازآفرینی شهری فرایندی است که در آن افراد، گروهها و نهادها، به مهارتها، دانشها، ابزارها، تجهیزات و دیگر منبع مورد نیاز برای نقشآفرینی بهینه در تحقق اهداف بازآفرینی تجهیز میشوند. ظرفیتسازی در برنامههای بازآفرینی شهری طیف متنوعی از مخاطبان را از جمله ساکنان، تشکلهای مردمی، توسعهگران، تسهیلگران، مدیریت شهری، بخش خصوصی و عمومی هدف قرار میدهد و تلاش میکند تا مهارتها، دانش، و دیگر منابع مورد نیاز را برای هریک از این گروهها به نحوی فراهم کند تا آنها بتوانند نقشهای متفاوت خود را در فرایند بازآفرینی شهری به بهترین شکل ممکن به انجام برسانند. لازم به ذکر است که برای تهیه برنامهها و اقدامات ظرفیتسازی ضروری است که در گام نخست ظرفیتهای موجود انسانی، افراد و جوامع محلی، نهادی و سازمانی(در بخشهای مختلف عمومی و خصوصی) ارزیابی و سپس منابع مورد نیاز برای هر یک از گروههای مختلف شناسایی شوند.
ظرفیتسازی جوامع محلی
ظرفیتسازی جوامع محلی[13] یکی از اقدامات ضروری و پشتیبان در فرایندهای بازآفرینی محلهها و محدودههای ناکارآمد شهری است. ظرفیتسازی جوامع محلی فرایند شناسایی و تقویت ظرفیتهای محلی در راستای حمایت ازساکنان، افراد و نهادهای اجتماع محلی از طریق تجهیز آنان با دانش، مهارتها و ابزارهای لازم بهمنظور شناسایی مشکلات، تنظیم چشمانداز و دستیابی به راهکارهای پاسخگویی بهتر به نیازهاشان در محلهها و جوامع محلی در برنامههای بازآفرینی محله است. این فرایند شامل ایجاد فرصتهای آموزش برای مردم از طریق انتقال تجارب و ارتقای آگاهی، اعتماد و توانمندسازی آنها برای مشارکت همهجانبه در بازآفرینی اجتماع محلی است. شناسایی ظرفیتهای اجتماع محلی گام نخست در این فرایند است. ظرفیتها چیزی بیش از مهارتها، مردم و برنامهها است و موارد زیر را نیز در بر میگیرد:
افرادی که تمایل به مشارکت دارند؛ مهارتها، دانش و تواناییها؛ انسجام اجتماعی؛ توانایی شناسایی و دسترسی به فرصتها؛ انگیزه و تجربه؛ سازمانهای اجتماعی و نهادهای حمایتی و منابع فیزیکی محلی؛ رهبری و ساختارهای موردنیاز برای مشارکت؛ منابع مالی و اقتصادی؛ و سیستمها و سیاستهای توانمندسازی.
عرصه عمومی
عرصه عمومی[14]، حوزه و بستری است که با ابزارهای مختلف ارتباطی، امکان گفتوگو، تعامل و ارتباطِ چهره به چهره ذهنیتها و نگرشهای مردم و اعضای مختلف اجتماع را فراهم میکند و همچنین زمینه لازم را برای کنش جمعی آنان و شکلگیری عقاید و ذهنیتهای مشترک میان مردم شکل میدهد. شکلگیری عرصه عمومی کانون اصلی و هسته حکمروائی خوب شهری و یکی از کلیدیترین راهبردهای کاهش نابرابری و فقر شهری است. بدون شکلگیری عرصه عمومی آزاد و دمکراتیک، نهادهای عمومی و دولتی نخواهند توانست عملکرد خوبی داشته و شهروندان نیز هیچگونه امکانی برای تاثیرگذاری بر سیاستها و برنامههای توسعه شهری نخواهند داشت. جریان آزاد اطلاعات و فراهم آوردن امکان تبادل آراء و گفتوگو پیرامون مسائل زندگی در شهرها در سطوح مختلف شهری و محلی، پیشنیاز تحقق عرصه عمومی است.
توسعه عرصه عمومی و ایجاد شهروندی فعال کانون اصلی برنامههای بازآفرینی شهری است. عرصه عمومی حوزهای است که درآن شهروندان برای کنش جمعی و تبادل آراء، افکار ایدهها ونظرات خود به دور هم جمع میشوند.
فقر شهری
فقر شهری[15] پدیدهای چندبعدی است. فقرای شهری با محرومیتها و محدودیتهای مختلفی زندگی میکنند. برخی از چالشهای روزمره آنها عبارتند از محدودیت در دسترسی به فرصتهای اشتغال و درآمد، مسکن و خدمات ناکافی و ناامن، محیطهای خشن و ناسلامت، فقدان سازوکارهای حمایت اجتماعی و دسترسی محدود به فرصتها و خدمات آموزشی و بهداشتی. فقرشهری تنها مجموعهای از ویژگیهای مورد اشاره نیست، بلکه شرایطی دینامیک از آسیبپذیری و حساسیت در برابر انواع خطرها است. ابعاد و نمودهای بارز فقر شهری عبارتند از: فقردرآمدی؛ فقر آموزشی- بهداشتی؛ عدم امنیت مالکیت؛ ناامنی دربرخورداری از پشتوانههای اعتباری؛ ناامنی شخصی-فردی؛ و طرد اجتماعی و سیاسی.
کیفیت زندگی شهری
کیفیت زندگی شهری[16] مفهومی پیچیده است که در منابع تخصصی برنامهریزی شهری اجماعی نظری بر یک تعریف واحد وجود ندارد. با این حال بر اساس بررسی این مطالعات میتوان گفت کیفیت زندگی شهری بخشی از مفهوم کلانتر کیفیت زندگی است که توسط شهروندان(در مقیاس شهر) و یا ساکنان یک محله(در مقیاس محلی) به واسطه زندگی در شهر تجربه و درک میشود. این ادراک و احساس شهروندان با توانایی شهر و محله در فراهم آوردن امکان دسترسی به زیرساختها(حملونقل، ارتباطات، آبوفاضلاب) و خدمات عمومی، غذا، هوای پاک، آموزش، بهداشت، مسکن ارزانقیمت و قابل استطاعت، اشتغال موثر، فضاهای عمومی و سبز، توجه به نیازهای ذهنی و هویتمندی مکانها، امکان مشارکت و کنشگری فعالانه در فرایندهای شکلگیری و مدیریت شهر و محله و ... در ابعاد مختلف توسعه پایدار در ارتباط است.
محلهمحوری
محلهمحوری رویکرد نوینی در ارتقای کیفیت زندگی جوامع محلی است که تلاش میکند با تغییر ساختارهای سنتی برنامهریزی شهری، و به کارگیری ابزارهای مختلف متناسب با شرایط سیاسی و نهادی کشورها، محله را به یکی از مقیاسهای اصلی برنامهریزی توسعه شهری تبدیل نماید و از این طریق اعضای اجتماع محلی و محلهها را به چرخه تدوین برنامههای توسعه شهری وارد کند. در رویکرد محلهمحوری، امکان و فرصتی برای ساکنان محلهها فراهم میآید تا هرگونه تغییر در جوامع محلی برآمده از اولویتها و خواست واقعی آنان، و با بهرهگیری از دانش بومی مردم باشد. در چنین شرایطی است که اجرای طرحها و پروژهها دیگر برهم زننده بافت اجتماعی و اقتصادی محلهها نخواهند بود، بلکه منجر به حفظ و تقویت یکپارچگی و همبستگی در اجتماع شده و توسعه اجتماعات محلی[17] را در پی دارد.
محرک شهری
محرک شهری[18] رویکرد نوینی در هدایت و مدیریت توسعه شهری است که با نزدیک شدن به پایان قرن بیستم و در مواجهه با مشکلات و تبعات اجتماعی و اقتصادی ناشی از اجرای پروژههای بزرگمقیاس و از بالا به پایین، مطرح شده است. در این رویکرد تلاش میشود تا اقدامات بازآفرینی به صورت نوآورانه و عموماً کوچک مقیاس در مشارکت با اجتماعات محلی تعریف و اجرا شوند، بهگونهای که بتوانند با تاثیرگذاری حداکثری بر محیط پیرامونی و بر کل سیستم شهر، زنجیرهای از تغییرات مثبت در جهت ارتقای کیفیت زندگی شهری را نه تنها در محدوده پروژه، بلکه در محدوده بلافصل آن و حتی در کل سیستم شهر ایجاد نمایند. با رواج چنین بینشی در دنیا، جریانهای نوینی از روشهای برنامهریزی شهری شکل گرفته است که بازآفرینی محلهها و فضاهای عمومی مختلف را همچون کاتالیزور و محرکی برای بازآفرینی و احیای کل سیستم شهر هدف قرار میدهند.
نهادسازی
نهادسازی فرایندی است که با هدف توسعه اجتماع محلی و ارتقای برنامهریزی پایین به بالا و پرهیز از رویکردهای اقتدارگرایانه، اقدام به راهاندازی نهادهای اجتماعی برای ارتقای سهم افراد و گروهها(مردم، اصناف و بخش خصوصی) در فرایند بازآفرینی مینماید. لازم به ذکر است که در این جریان از هرگونه ایجاد تشکل و سازمان که مجدداً منجر به خلق نظامهای بروکراتیک گردد، پرهیز میشود. این فعالیت به منظور فراهم کردن بسترهای نهادی و مدیریتی لازم برای نقشآفرینی ساکنان و کنشگران بخش خصوصی در برنامههای بازآفرینی شهری و از طریق تشکیل و راهاندازی نهادهایی که ارتباط سطوح جامعه محلی و سطوح بالاتر برنامهریزی شهری را برقرار سازند، به اجرا میرسد. برخی از مصادیق نهادسازی در برنامههای بازآفرینی محدودههای ناکارآمد شهری عبارتند از: راهبریِ راهاندازی نهاد توسعه محله؛ حمایت از تشکیل و فعالیت تشکلهای مردمی و سازمانهای مردم نهاد؛ راهاندازی نهاد مجریان- توسعهگران؛ حمایت از تشکیل و فعالیت نهادهای مدنی فعال در حوزه بازآفرینی؛ و راهاندازی صندوقهای محلی بازآفرینی.
همهشمولی اجتماعی
بانک جهانی همهشمولی اجتماعی[19] را بهعنوان فرایند ارتقای شرایط افراد و گروهها برای مشارکت اجتماعی تعریف کرده است. بر این اساس همهشمولی اجتماعی در برنامههای بازآفرینی محلهها و محدودههای ناکارآمد به دنبال مقتدرسازی و نقشآفرینی افراد و گروههای به حاشیهرانده شده از قبیل گروههای کمدرآمد، زنان، کودکان، سالمندان، مستاجران و ... در این برنامهها است. همهشمولی اجتماعی در برنامههای بازآفرینی، تاثیرگذاری همگان را بر تصمیمهای موثر بر زندگیاشان در شهر و محله تضمین میکند و دسترسی یکسان و عادلانه را به مزایای حاصل از برنامههای بازآفرینی، بازارها، خدمات و فضاهای سیاسی، اجتماعی و کالبدی برای همه اعضا اجتماع فراهم میآورد.