X
تاریخ انتشار: دوشنبه 01 اردیبهشت 1399
سپاس از اهالی بهداشت و درمان
در این روزگار کرونایی و به مناسبت هفته‌ی سلامت

  سپاس از اهالی بهداشت و درمان

عباس آخوندی: روزگار سختی است. مردمان همه در رنج و هراسند. چشم‌ها نگرانند. دل‌ها مضطربند. گوش‌ها همه به‌زنگ‌اند و هر دم خبر درد و رنج عزیزی به گوش می‌رسد و گاهی هم خبر می‌آید که خواجه رفت.
امتیاز: Article Rating

آدم‌ها از ترس شبح بیماری تو خانه چوپاتمه زده‌اند. چاره ای هم ندارند. این درد شوخی ندارد. بی‌محابا میاد و بر هیچ کس هم رحم نمی کند. شاید برای اولین بار باشد که یک بیمار باید خودش را نزدیکانش و دوستانش دور کند. و عزیزانش باید دندان بر جگر بگیرند و عزیز خود را در تب و تاب ببینند و به گردش نگردند. وضعیتی دشواری است.
 

با این همه، در این غوغای تلخ، چشمه‌های مهر رنج‌ها را آسان می‌کند. صحنه‌های مهربانی و شکیب، همدلی و همراهی در گوشه‌گوشه کشور به چشم می‌خورد. در هر کوی و برزن شکوفه‌های عاطفه را می‌توان دید. و دو باره خانه‌ها خانه شده‌اند و از مهربانی گرم. در این میان، صحنه‌های فداکاری اصحاب بهداشت و درمان مثال زدنی است. از پزشکان گرفته تا پیرا پزشکان و از پرستاران گرفته تا تمام کادر خدمات همه و همه کاری کردند کارستان. آنها پیش از دیگران وبیش از همه پذیرفتند که با خطر درگیری با بیماری رو به رو شوند تا جان هزان بیمار را نجات دهند. آنها به سو گند خودشان در برابر مسئولیت حرفه‌ای و اجتماعیشان پایبند بودند و خم به ابرو نیاوردند. و یک ملّت را قدردان و سپاس‌گزار خود ساختند.

اجازه می‌خواهم به سهم خودم بگویم: عزیزان سپاس، سپاس، سپاس.

و درپایان این شعر مولوی را تقدیم آنان کنم،  

رنج تن،  دور از تو ای تو راحت جان‌های ما
    چشم بد دور از تو ای تو دیده بینای ما
صحت تو صحت جان و جهانست ای قمر
    صحت جسم تو بادا ای قمرسیمای ما
عافیت بادا تنت را ای تن تو جان صفت
    کم مبادا سایه لطف تو از بالای ما

اشتراک گذاری
تصاویر
  • سپاس از اهالی بهداشت و درمان
ثبت امتیاز
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.
ارسال نظر جدید

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

دسته بندیها
دسته بندیها
تگ ها
تگ ها

درباره من

من عباس آخوندی شهروند ایرانم. به گواهی شناسنامه در 16خرداد1336 چشم به‌دنیا گشودم. خانواده‌ی من از دو سوی از روحانیان به‌نام بودند. پدرم شادروان شیخ علی آخوندی که نسب به آخوندی‌های یزد می‌برد، زاده‌ی مشهد و روحانی مجتهد و از ناشران به‌نام کتاب در حوزه‌ی دین بود. البته که خاندان آخوندی در حوزه‌ی نشر ریشه‌ای دیرینه دارند و چندین نسل بدین حرفه مشغول بوده‌اند و هنوز هم تعدادی از آنان هستند. مادرم کبری امینی زاده‌ی تبریز اولین فرزند مرحوم علامه امینی (ره) بود. گفتن از امینی جایی در این خود‌نگاشت ندارد. ادامه مطلب...