حال و هوای انصاف خوش نیست
عباس آخوندي: این روزها حال و هوای انصاف خوش نیست. اتفاقاتی که چه در گوشه وکنار جهان رخ میدهد و چه در ایران خودمان مشاهده میگردد، قلب انسان را میفشرد و حکایت از مهجور ماندن انصاف دارد.
امتیاز:
انصاف كه به قول مولي علي عين عدالت است همچنان گمشدهي انسانهاست. در دنياي بيانصافي چه جاي سخنراندن از اخلاق باقيماند. و البته كه جهان بیاخلاق، جهنمی بیش نیست. برای رهایی از دوزخ دست بکاری بزنیم.
1- این روزها، اسرائیل دردانه قدرتهاي جهاني به بهانههای واهی دوبار به دمشق حمله کرد و صدایی از هیچ سازمان بينالمللي و اسلامي برنيامد. گويي الهه جنگ دو باره دلربايي ميكند كه نه مسيحيت هواهخواه صلح واكنشي از خود نشان ميدهد و نه ملسماني مبتني بر رحمت خداوندي. جاي مولانا خالي كه در اين روزگار پرستم باز بگويد زيركي زابليس و عشق از آدمي است. گویی مسلمانی به سر آمده است. کشورهای عربی که به چنگی به خروش درمیآیند، در برهوت بیانصافی هیچ صدایی از آنان شنيده نمیشود. حتی در کشور ما، در هیاهوی تنشها و منازعههای داخلی آنچنان که شاید و باید، این خبر انعکاس نداشت. حال آنکه اين خبر بوي خوشي ندارد. مشاهدهی صحنه جدال خونین مسلمانان در یک کشور و یورش جنگافروزان به آنان و سکوت بقیه مسلمانان دل آدمی را به درد میآورد و مصداق همان آیه شریفه ولا تفرقوا است كه ما را از درافتان در چاه آتش پرهيز ميدهد.
2- چندی پیش از آن، مسلماناني خشكمغز و بهظاهر متنسک پس از 1400 سال نبش قبر کردند و پیکر پاک صحابی پیامبر اکرم (ص) را از مرقدش خارج ساختند. این واقعه جنگ نمادها است. بازي نمادها بازي با هويت انسانهاست. اين بازي بسیار بیرحم و خونفشان است. ما بر اساس قران دستور داریم که حتی به بتها و نمادهای کافران دشنان ندهیم تا مبادا آنان از سرعداوت به خدای بزرگ ناسزا بگویند. این چه بیانصافی است که بهنام مسلمانی در میان ما رواج یافته است که اینگونه به نمادهای مسلمانی به دست مسلمانان گستاخی و تجاوز میشود؟ سکوت خیل عظیم مسلمانان در سراسر جهان در باره طغیان جهل و تعصب تا به کی؟ آیا آنان که علمشان را به موقع اظهار نمیکنند و به همین سبب موجب ریختنهشدنِ به ناحق خون مسلمانان میشوند، بويي از انصاف بردهاند؟ در این غربت انصاف فقط باید به این دلخوش باشیم که برخی بزرگان، عنان از کف ندادهاند و با خویشتنداری وجدانها را به بازاندیشی دعوت کردهاند و گرنه عمق فاجعه، برون از حد است.
3- جای دوری نرویم. در سرزمین خودمان هر روز ميبينيم كه چگونه عدهای از فرهیختگان در چنگ بيهنران چگونه دست و پا ميزنند. اخيرا نهادی را که عدهاي از بزرگان هل علم با خون دل بر پا کردهاند به بهانهای که کودکان نیز بر آن میخندند، در حال تعطیلي است. ایرانی این غم را به کجا ببرد؟ روزنامه دولت در همان شمارهای که عبارت "فیلسوف واقعی زیر چتر کسی فکر نمیکند" را به نقل از گفتگو با یکی از بزرگان فلسفه در صفحه اول خود تیتر کرده بود در همان شماره خواستار تعطیلی دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف شده بود. به طور یقین اين مدرسه موفقترین مدرسه مدیریت و اقتصاد در دههی اخیر در ایران بوده است. ليكن چرا بايد اين گونه شود زيرا که استادان آن زیر چتر دولت نرفتهاند. البته از این دولت جز این انتظار نیست. لیکن، حیرت از سکوت مراجع علمی به ویژه حوزههای علمی دینی است. آیا آقایان نمیدانند که این اقدام ضدعلمی که مایه وهن هرمسلمانی است؟ وصد افسوس كه به نام دین در حال انجام است. مدرسهای که مایه افتخار ایرانیان در سطح جهان است، آيا بايد تعطيل شود و يا گسترش يابد؟ مگر مولی علی (ع) نفرمود که "علم و دانش فراتر از آن است که کسی بدان احاطه یابد. پس از هر علمی بهترین آن را برگزینید". حال چگونه است که عدهای بيبهره از دانش به دلیل عدم احاطه اجازه مییابند که باب علم را ببندند. گیرم که روش علمی علوم جدید با علوم قدیم متقاوت باشد، لیکن مگر علما منکر پیوستگی ماهیت علم هستند. اگر قرار شد به ساحت علم بیحرمتی شود، این جریان مگر حدی میشناسد؟ اگر آتش بیخردی فروزان شود، خشک و تر با هم خواهند سوخت. به یقین آتش خانه همسایه به خانه ما سرایت میکند. نمیدانم، چه سری است که عامدانه چشمها را میبندیم؟ این گفته حضرت امیر است که فرمود "نکوترین سیرهها آن است که با مردم چنان رفتار کنی که دوست داری با تو رفتار کنند". قدری انصاف دهیم آیا دوست داریم با ما نیز چنین کنند؟
شاید پرسیده شود رابطه این سه داستان با هم چیست. لیک چون نیک بنگری سرمنشاء همه آنها جهل، عدم اظهار علم عالمان در موقع خود و چشم پوشی بزرگان بر رواج بیانصافی است. وقتي شمشير در اختيار خواهشهاي حقير متعصبان قرار ميگيرد، مگر جز درو كردن اخلاق ثمر ديگري نيز دارد؟ بهیقین بیانصافی موجب شعلهور شدن آتشهای خشم در سطوح مختلف میشود. واقعا این روزها انصاف حال و هوای خوشی ندارد. به خود آییم و به سهم خود ريشههاي درخت كهنسال و تكيده انصاف را قدري آب دهيم.