X
تاریخ انتشار: چهارشنبه 03 اسفند 1401
برای انسانِ معمار «ایرج کلانتری»

  برای انسانِ معمار «ایرج کلانتری»

عباس آخوندی: ‌صبح که از خواب برخاستم با خبر تلخ ازدست‌شدن معمار ایران‌زمین و دوست حرفه‌ای نازنین روبه‌رو شدم. شرنگی افزون بر روزگار غم‌بار کنونی.
امتیاز: Article Rating

همچنان‌که در اندیشه خود فرو رفته‌ بودم و خاطرات گفت‌وگوهای دوستانه و نشست‌های حرفه‌ای درباره معماری و شهرسازی ایران، مدرنیته و معماری مدرن، طرح‌های جامع و مسئله شهروند ایرانی، بازخوانی نظام حکمروایی شهری، حقوق شهروندی، نشست‌های ایران‌شهری و داوری پروژه‌های بزرگ معماری با او را مرور می‌کردم‌ و با خود این شعر فردوسی را زمزمه می‌کردم که:

اگر مرگ داد است بی‌داد چیست/ ز داد این همه بانگ و فریاد چیست، ‌‌دخترم زهرا زنگ زد و در حالی ‌که گریه می‌کرد گفت: بابا مهندس کلانتری فوت شد. تا خواستم چند جمله با او صحبت کنم، گریه امانش نداد و تلفن را قطع کرد. این رابطه عاشقانه یک مربی و کارورز است.

من مهندس کلانتری را دوست داشتم نه‌تنها برای اینکه او معماری هنرمند و خلاق بود که بود، و نه‌تنها برای آنکه هنر و هنر ایرانی را می‌فهمید که می‌فهمید و همکار مجله‌های آبادی، معماری و شهرسازی و معمار بود، و نه‌تنها برای آنکه در شکل‌دهی معماری ایران مدرن از زمان کار در دفتر فنی وزارت کشور در ایران نقش بسزایی داشت که داشت و از جمله در تنظیم اصلاحیه قانون نوسازی و عمران شهری سهیم بود، و نه‌تنها برای آنکه حرفه‌ورزی کارآفرین و درست‌کردار بود که بود و آثار گران‌بهایی چون دانشگاه پتروشیمی ماهشهر، مجتمع مسکونی کارکنان فولاد اهواز و سفارت ایران در رباطِ مراکش از کارهای او هستند که حائز رتبه اول شدند و مجموعه چایکنار تبریز، خانه نجف دریابندری در تهران و ده‌ها پروژه دیگر از خود به یادگار گذاشت، و نه تنها برای آنکه کنشگری فعال در جامعه مدنی بود که بود و ازجمله عضو هیئت‌مدیره انجمن صنفی مهندسان مشاور معمار و شهرساز، عضو هیئت امنای انجمن مفاخر معماری ایران، عضو هیئت‌مدیره سازمان نظام مهندسی ساختمان تهران، عضو شورای عالی خانه هنرمندان بود نه‌تنها برای آنکه او معلم و مربی‌ای بود که درسش زمزمه‌ محبت بود که بود و در دانشگاه‌های تهران و علم و صنعت تدریس کرده بود و باز نه‌تنها برای آنکه هنوز با آنکه سالخورده بود چون نگینی در میان مهندسان معمار جوان می‌درخشید که به‌خاطر فهم و درکش از معماری مدرن، رویکردهای نوین و معماری معاصر می‌درخشید، بلکه به‌خاطر آنکه او انسانی به‌ تمام معنا انسان بود و من روح بی‌آلایش، همت بلند و صفای خاطر او را دوست داشتم. هر بار که او را می‌دیدم، چیزی بر من افزوده می‌شد و از همنشینی با او غرق شادی می‌شدم. او آفریده دوست‌داشتنی خدای تعالی بود و بی‌گمان نزد او روزی‌خوار و بهره‌مند خواهد بود. روحش شاد و راهش پررهرو باد.

من این سوگ را به همسر بزرگوار او سرکار خانم فهیمه ملکی و دختران خوب او سرکار خانم صنم کلانتری که از نزدیک با او در یک پروژه همکاری داشته‌ام و سرکار خانم سارا کلانتری، خانواده هنرمند کلانتری و سایر خویشان، همکاران حرفه‌ورزش در شرکت باوند، آقایان مهندس شیخ زین‌الدین و مهندس زنوزی عزیز و سایر همکاران گرامی و همچنین تمام اعضای جامعه حرفه‌ای و هنری ایران و مردم هنرشناس تسلیت می‌گویم و در این سوگ با آنان همدرد هستم.

اشتراک گذاری
تصاویر
  • برای انسانِ معمار «ایرج کلانتری»
ثبت امتیاز
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.
ارسال نظر جدید

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

دسته بندیها
دسته بندیها
تگ ها
تگ ها

درباره من

من عباس آخوندی شهروند ایرانم. به گواهی شناسنامه در 16خرداد1336 چشم به‌دنیا گشودم. خانواده‌ی من از دو سوی از روحانیان به‌نام بودند. پدرم شادروان شیخ علی آخوندی که نسب به آخوندی‌های یزد می‌برد، زاده‌ی مشهد و روحانی مجتهد و از ناشران به‌نام کتاب در حوزه‌ی دین بود. البته که خاندان آخوندی در حوزه‌ی نشر ریشه‌ای دیرینه دارند و چندین نسل بدین حرفه مشغول بوده‌اند و هنوز هم تعدادی از آنان هستند. مادرم کبری امینی زاده‌ی تبریز اولین فرزند مرحوم علامه امینی (ره) بود. گفتن از امینی جایی در این خود‌نگاشت ندارد. ادامه مطلب...