روز کارگر همچنان در روزگار کرونایی
عباس آخوندی: پانزده ماه از شیوع کرونا گذشته است و بسیاری از کسبوکارها بر اثر کرونا تعطیل شدهاند. هرچند علیرغم گذشته این مدت، آمار درستی از بیکارشدگان وجود ندارد لیکن، برآورد کمینه در ایران از دستشدن سه میلیون شغل است.
امتیاز:
البته این افزون بر بیکاری پیشین است. پریشانی خانوارهایی که حتی یک نفر نانآور ندارند، بیگمان مسالهی انسانی و اجتماعی بزرگی است که همهی کشورها پس از شیوع کرونا با آن دستوپنجه نرم میکنند. افزون بر این مساله فوری، با توجه به فروپاشی بسیاری از کسبوکارها و احتمال عدم امکان بازفعال شدن بخشی از آنها، پرسش این است که چه چشماندازی فراروی بازار کار، در ایران و جهان وجود دارد؟ و نهایت آنکه با توجه به تنگنایی که دولت با آن دستبهگریبان است، تاکنون تدبیر موثری در این ارتباط نتوانسته اتخاذ کند.
به گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، بر اساس آمار سال 97، درحالیكه حدود 7۳ درصد از خانوارهای دهک اول و 83 درصد از خانوارهای دهک دوم دارای حداقل یک نفر شاغل هستند، اما تنها در حدود 13% از خانوادههای دهک اول و 24% از خانوارهای دهک دوم، هزینه بيمه بازنشستگی در سال 1397 پرداخت كرده و تحت پوشش بيمه (غيردرمانی) هستند. این در حالی است كه این نسبت در دهک دهم (ثروتمندتر) 35% است. این بدین معنی است که حدود 60% شاغلان دو دهک با پایینترین درآمد وقتی شغلشان را از دست میدهند اساسا مشمول بیمهی بیکاری نمیشوند. بنابراین وقتی صندوق بیمه بیکاری اعلام میکند که 730هزار نفر بیمه بیکاری گرفتند، مشمول این افراد نیست.
به نمودار زیر که در گزارش پیشگفته آمدهاست نگاه کنید، مطلب بالا را بهتر نشان میدهد. این نمودار میگوید حتی در طبقات متوسط نیز تعداد خانوارهایی که حد اقل یک نفر شاغل دارند ولی آن فرد حق بیمه غیردرمانی پرداخت کردهاست کمتر از 35% است. این یعنی، راهکار صندوق بیمهی بیکاری بخش عمدهای از کسانی را که بیکار میشوند را شامل نمیشود. مفهوم اجتماعی این سخن این است که شوربختانه فقر فزایندهای فرا روی طبقات پایین و متوسط جامعه است. و برنامه روشنی نیز برای توانمند سازی آنان اعلام نمیشود. بیگمان مانند هر مخاطره غیر مترقبهای نیاز به یک درمان فوری برای توقف آثار زیانبار آن و یک راهکار برای چارهجویی بلند مدت است.

این قلم در یادداشتهای متعددی که در باره کرونا انتشار دادهاست، از ابتدا متذکر شدهاست که اندازهی مخاطره متاسفانه بسیار بزرگتر از ابعادی است که جامعه درک کردهاست. برخی آثار آن کوتاه مدت است. لیکن، برخی آثار آن ماندگار است. فروپاشی برخی از بنگاهها و تغییر شیوهی تولید و شیوهی کسبوکار نیازمند رویکرد کاملا نویی جهت بازگشت بهکار خیلِ عظیم کارگران بیکارشده با کسب مهارتهای جدید و بازآموزی کامل است. در عین، حال بههیچوجه نباید تنگی معیشت کنونی این عزیزان مورد فراموشی قرارگیرد. موضوعی که زیر آوار تبلیغات سیاسی گم شده و کمتر کسی بدانها توجه میکند. من امروز هرچه انتظار کشیدم که ببینم آیا دولت، نمایندگان مجلس و یا رسانه حتی بهطور حداقلی به این موضوع میپردازند؟ و دیدم که متاسفانه نه. حضرات در دنیای خود سرگرم هستند. موضع رسمی این است که مشکلی پیش آمده و میگذرد. و به قول معروف، این نیز بگذرد. پاسخ این است که آری میگذرد. ولی چگونه و به سمت چه آیندهای؟
این قلم برای حفظ سطح اشتغال و حمایت از خانوارها یک سال پیش پیشنهاد انتشار معادل 20میلیارد دلار اوراق مشارکت عام به پشتوانه داراییهای صندوق توسعه ملی را داد. بحرانیتر از روزگار حاضر چه روزگاری خواهد بود؟ نمیدانم چرا از کنار این مسالهها بهراحتی گذر میشود؟ برای حمایت از خانوارهای باید از پایگاههای اطلاعاتی مختلفی که در جریان اعطای یارانهها شکل گرفته سود برد. و همزمان با سیاست حفاظت از بنگاهها سطح اشتغال را در حد اکثر ممکن خود نگاه داشت.
بیتردید، سیاست حفاظت از بنگاهها باید در یک چارچوب اقتصادی بزرگتر انجام گیرد. بنگاه بدون بازار و بدون تامین زنجیره تامین بینالمللی و بدون تجارت اعم از صادارت و واردات و بدون سیسستم مالی بیمعنی است. طرفه آنکه مجمع تشخیص مصلحت که هنوز آشکار نیست بنا به چه مصلحتی مشکلهای موجود بر سرِ راهِ لایحههای مرتبط با FATF را مرتفع نمیکند؟ بیگمان با شعار و دستور هیچ بنگاهی سرپا نمیشود. یکی بگوید چگونه بدون مبادله مالی میخواهند تجارت داشته باشند و بدون تجارت میخواهند بنگاهها فعال باشند و سطح اشتغال موجود را حفظ کنند؟ لطفا، تا از این دیرتر نشده موانع موجود بر سر مبادلههای مالی بینالمللی و تجارت آزاد ایران و سایر کشورها را بر طرف کنید.