خشونت و ماه رمضان
عباس آخوندی: استاد ارجمند جناب آقای دکتر طبیبیان چندی پیش مطلبی را در کانال تلگرامی خود انتشار دادند که جای تامل فراوان دارد.
امتیاز:
ایشان با اشاره به مقالهی خبرنگار نیویورکر در بارهی اسیران داعش در سوریه نوشته بودند که "اسراى داعش كه حدود هشتاد هزار نفر در سوريه هستند و از بيش از هشتاد كشور [میباشند]. بسيارى از كشورها از قبول اتباع خود كه در بين اين بازداشتىها هستند امتناع مىكنند و اين براى نيروهايى كه اين افراد را در اختيار دارند و سازمانهاى امدادى مانند صليب سرخ به مشكل حادى تبديل شدهاست. اين افراد در فضاهاى محدود تلمبار شدهاند. زنان و كودكان در كمپهاى جدا و مردان در كمپهاى جداگانه نگهدارى مىشوند.
زباله های خطرناکی به نام داعش
خبرنگار مجله نيويوركر با بسيارى مصاحبه كرده كه در متن مقاله آمده است. بسيارى از اين افراد هنوز به دنبال ايجاد خلافت هستند. اين زندانها ممكن است مانند زندانهاى آمريكا در عراق بذر ايجاد گروههاى جهادى جديدى را بارور كند. زنان داعشى طبق اظهار بسيارى از زندانيان بىرحمترين و خشونتبارترين عوامل داعش بودهاند چه به صورت عوامل انتحارى، خبرچين، عامل ترور و پليس مذهبى داعش. بسيارى زنان با فرزندانى هستند كه از شوهرهاى مختلف بارور شدهاند و معمولا پس از كشته شدن يك شوهر در جنگ با فرد ديگرى ازدواج كردهاند. براى برخى از كشورها چگونگى برخورد با فرزندان خردسال اين زنان كه تبعهی كشورهاى غربى بودهاند به يك معماى حقوقى و انسانى تبديل شدهاست. به نظر مىرسد داستان اين جهادىها در منطقه سر دراز خواهد داشت". گزارش نیویورکر را به پیوست میتوانید بخوانید. بسیار تکاندهنده است.
پرسش من این است که آیا وقتی حسن البنا سازمان اخوان المسلمین مصر را بنیاد مینهاد میدانست که این حرکت در چرخشهای تاریخیِ خود سبب زایش طالبان در افغانستان، القاعده و داعش خواهد شد؟ بد نیست به ریشههای شکلگیری سازمانِ مخوف مجاهدین خلق (منافقین) و سایر گروههای با مشیِ بکارگیری خشونت در ایرانِ خودمان نیز توجه کنیم. چرا خشونت تا این حد درجامعه گسترش دارد. آخرین آن قتل یک روحانی درهمدان بود. به گزارش سازمان پزشکی قانونی در هشت ماه نخست سال 1395، بیش از 400 هزار مصدوم نزاع به مراکز پزشکی قانونی مراجعه کردند و بیشترین این درگیریها در استان تهران رخ داده است.
فارغ از تحلیلهای سیاسی، ریشههای فرهنگی و تربیتی گسترش این خشونتها در جامعههای مسلمان چیست؟ آیا چوبِ تکفیر که هم در میان سنیان و هم در میان شیعیان بلند است، ریشه در آموزههای اسلامی دارد؟ امروز واژه "رحمه" را در قران جستجو میکردم، دیدم که 40 بار تکرار شدهاست. مخاطب این رحمت هم جهانیان هستند و هم گروه مومنان. پس، چگونه در میان پیروان پیامبری که بنا به نصِّ صریح قران "و َمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ (آلانبیاء: 107)، و تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم، تا این حد خشونت و نزاع رواج یافتهاست؟ در سوره بلد در شرح صفات و اداب انسانی، خدای تعالی میگوید: "ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ [٩٠:١٧]، علاوه بر اين، [آدمی باید] از زمره كسانى باشد كه ایمان آوردهاند و يكديگر را به شكيبايى و مهربانى سفارش كردهاند.
بازگشتم به نظام تربیتی و آموزشی خودمان دیدم دوست داشتن انسانها و آفریدههای خداوند بدون داوری و ارزشگذاری سایران هیچگاه در میان نبودهاست. آیا این میتواند یکی از ریشههای توسعهی نزاع در جهان اسلام باشد. از قضا در قران به این آیه برخورد کردم که میفرماید: ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِم بِرُسُلِنَا وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الْإِنجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً وَ...(الحدید: 27)، آنگاه به دنبال آنان پيامبران خود را، پىدرپى، آورديم، و عيسى پسر مريم را در پى [آنان] آورديم و به او انجيل عطا كرديم، و در دلهاى كسانى كه از او پيروى كردند رأفت و رحمت نهاديم و... این نشان از رافت و رحمتی است که در پیروان حضرت عیسی (ع) وجود دارد و ازسوی خدای تعالی به رسمیت شناختهشده است و به مسلمانان گوشزد میشود.
در دعاهای ماه رمضان، درخواست عنایت از سوی خدای تعالی به تمام جهانیان فارغ از ایمان و کفرشان میشود. خدایا تمام گرسنگان را سیر کن. خدایا تمام برهنگان را بپوشان. خدایا تمام بیماران را شفا عطا کن. خدایا تمام غریبان را به وطنهایشان بازگردان. خدایا تمام اسیران را آزاد فرما. و از این دست دعاها. پس چرا با وجود این آموزهها، دوستداشتن انسانها در دستورِ کارِ تربیتی مسلمانان قرار ندارد؟
در این ماهِ رمضان تمرین کنیم که تمام انسانها را دوست بداریم. این خلافِ عادت است ولی، تمرین کنیم.