تأملی کوتاه دربارۀ آیندۀ جهان اسلام
داوود فیرحی: آینده پژوهی، تلاش روشمند برای پیش بینی(و نه پیش گویی) آیندۀ جهان اسلام، به اعتبار منطق حاکم بر تحولات گذشته و حالِ این جامعه است. اگر زندگی امروز، حاصل افکار و کردار دیروز است، وضعِ فردای جهان اسلام نیز، لاجرم، حاصل اندیشه و کردار امروز خواهد بود.
امتیاز:
این حکم بر دو پیش فرض اساسی استوار است؛ نخست، قاعده مندی تحولات زندگی و پیوست معنی دار گذشته، حال و آینده است. به گونه ای که «عبور» از گذشته «عبرتی» برای حال، و شناخت وضعِ موجود، «بصیرتی» نسبت به آیندۀ ناشناخته فراهم می نماید؛ دوم این که این پیوستار تاریخی، البته جبری و صد درصدی نیست، بلکه احتمالی تحلیلی است که به یکی از دو شرط زیر ممکن است دگرگون شود؛ الف) رخدادِی غیرمنتظره یا؛ ب) اندیشه ای خلّاق،که مسیر عادی جهان اسلام را تغییر دهند.
اگر این دو شرط را از آینده شناسی جهان اسلام خارج کنیم، و از طرفی هم "گذشته و آیندۀ جهان اسلام را به دور و نزدیک تقسیم نمائیم، تأملات حاضر بر این موضع تمرکز خواهد داشت؛ «آیندۀ نزدیک جهان اسلام به اعتبارِ حال و گذشتۀ نزدیک آن». منظور از گذشتۀ نزدیک، سرگذشتِ افکار و کردار مسلمانان در چهار دهۀ گذشته است، و آیندۀ نزدیک نیز ده/ دوازده سال آینده(1410ش/2030م) است.
قطع نظر از عوامل خارجی که البته اختلال زیادی در تحولات این جامعه دارد، گذشتۀ نزدیک جهان اسلام را اگر از درون بنگریم، وضع خیره کننده ای را می بینیم که عبارت از؛ مناقشۀ دو گفتمان «اسلام گرایی ناتوان» و «سکولاریسم ناتوان» است. دو ناتوانی رقیب که آیندۀ نزدیک مسلمانان را تعیین می کنند و این احتمال وجود دارد که مسلمانان را در درون جهان اسلام با دو خطر احتمالی مواجه نمایند؛ گتویی شدن و غربت در خانه، یا بازگشت رادیکالیسم مذهبی به جهان اسلام. خواهم کوشید این نکات را اندکی بیشتر برجسته نمایم./.
همایش بینالمللی آینده جهان اسلام در افق 1414شمسی.
دانشگاه تهران. 9 اردیبهشت98